منصور حداد
ملت ایران در 200 سال اخیر مانند دیگر ملتهاي منطقه در یک مناقشه روزمره با دولت های قدرتمند اروپایی بوده است. ایرانیان در نارضایتی نسبت به بی کفایتی مدیریتی قجری و باز شدن دست خارجی ها مشروطه به راه انداختند. اما خیزش مردمی به سرعت با تدبیر سفارت انگلیس به نتیجه ای مطلوب نرسید. فرمانده نیروهای انگلیسی در منطقه رأساً یک نظامی قزاق را جایگزین سلطنت قاجار کرد و سرخوردگی ناشی از شکست مشروطه با برپا شدن یک دیکتاتوری نظامی وابسته و مزدور، تلخکامی 20 ساله ای بر مردم ایران تحمیل کرد.
رفتن رضاخان با خواست انگلیسیها و آمدن محمدرضا با تشخیص و تدبیر انگلیسی ها انجام شد و ملت و مردم کشور، هیچ نقشی در انتخاب سرنوشت خود نداشتند. اما با همه این احوال، ایران پس از جنگ جهانی دوم مانند بسیاری از کشورهای جهان سومی در بازه زمانی ضعف مفرط کشورهای اروپایی مانند انگلیس و آلمان و فرانسه از سویی و از سوی دیگر بازنشدن پای امريكا در منطقه، فرصت بیداری را مغتنم شمرد و برای قطع کردن وابستگی های اقتصادی و سیاسی خیز مجدد برداشت.
ملی شدن صنعت نفت و برآمدن دولتی به عنوان نماد مبارزه با انگلیس استعمار بزرگ قرن با کودتایی امريكایی و اسرائیلي برای چهارمین بار خواست خود را به ملت ایران تحمیل کردند و نزدیک به 10 سال، سایه سنگین ناامیدی و لختی ملت ایران، موجب قدرت گرفتن سلطه اطلاعاتی و نظامی پهلوی دوم بر کشور شد.
انقلاب اسلامی ایران، تلاش های مردمی است که سال ها سرنوشت خود را در دست نداشته اند. استقلال و آزادی برای رسیدن به استقلال در جمهوری اسلامی متجلی شد. انقلاب صرفاً یک برآشفتگی نسبت به استبداد نبود، بلکه تقاضای آزادی از تسلط امريكایی ها بر امور سیاسی، داخلی، خارجی، اقتصادی و اجتماعی بود.
قطعا چنین خروجی با مقاومت امريكایی ها مواجه شد و 23 بهمن ماه ژنرال هایزر معاون پیمان آتلانتیک شمالی ناتو با ناکامی از تکرار کودتای 28 مرداد از ایران خارج شد. تلاش برای بازگرداندن ایران به مدار سابق در ارتباط گیری با دولت موقت تا برپایی غائله های جدایی طلبی و انجام کودتای مستقیم به جایی نرسید. جرقه های انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه مانند عربستان، یمن، لبنان، افغانستان و پاکستان در کشورهای اقماری شرق و غرب دیده می شد.
حمله سهمگین صدام به ایران در همین تقابل عمیق ملت ایران با سلطه سابق امريكا ارزیابی شد. شوروی در مرزهای شمالی کشور، ابرقدرتی سخت و سنگین بود که به ناگاه از هم فروپاشید. حمله بلافاصله امريكا به عراق و حضور در خلیج فارس برای پر کردن خلأ شوروی و تحکیم سلطه امريكا در منطقه و حمایت همه جانبه از اسرائیل و پیش بردن صلح با اعراب بود.
در دهه دوم جمهوری اسلامی؛ فشارهای اقتصادی همچنان ادامه پیدا کرد با این تفاوت که بازگشت عناصر فرهنگی رژیم سابق و سرمایه گزاری فرهنگی در حوزه های آکادمیک و ژورنالیستی در ایران به دوم خرداد 76 منتج شد. دوم خردادی عدالتخواهانه که به سرنوشت مشروطه شبیه شد. آزادی خواهی لیبرالی نسبت به آموزه های اسلامی و ایرانی اصیل، روند بی مبالات نسبت به عدالت و رفاه عمومی را بهجای حرکت در مسیر اصلاح به مردم قالب کرد.
آغاز انتفاضهها در فلسطینی که قرار بود مناقشهاش هر چه زودتر به پایان برسد، با عقب نشینی اسرائیلی ها از لبنان، پیروزی جمهوری اسلامی در برابر استراتژی صلح اعراب و اسرائیل بود. سیاست خارجی کم رونق دولت خاتمی در عرصه های مختلف با ورود امريكایی ها به عراق، خطر همسایگی دیوار به دیوار جمهوری اسلامی، تقابل ایران و امريكا در عرصه عراق بعد از اشغال آغاز شد. پیش از آن، حضور امريكایی ها در افغانستان به بهانه 11 سپتامبر و دو پاره کردن جهان به "تروریستها" و "مخالفان با تروریسم" صورت بندی جدیدی در آغاز قرن 21 برای نظام سیاست بین المللی تک قطبی بود.
روی کار آمدن دولتی با شعارهای نزدیک به آرمان های مطرح شده از سوی امريكا و غرب، خود چالشی جدی در درون کشور ایران و حرکت انقلابی اسلامی آن بود. با تذکر وجود همزمان چالش بیرونی حضور مستقیم ناتو و امريكا در شرق و غرب ایران.
باقی ماندن ملت ایران در مسیر انقلاب اسلامی دهه اول خود که چند سالی در عرصه سیاسی و برنامه ریزی متجلی نشده بود، در انتخابات 27 خرداد و سوم تیر 84 خود را به عینه بازنشان کرد. تظاهرات های سالانه روز قدس و 22 بهمن و انتخابات های سالانه مختلف ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در طی این مدت همیشه شاهد مشارکت مؤثر مردم ایران بود.
مسئله هسته ای به عنوان نمایه سیاست خارجی دولت نهم به معرکه برای دوگانه تهدید از غرب، پیشروی از ایران شد. هر چه فشار غرب بر ایران بیشتر شد، ايران سطح فعالیت های صلح آمیز هسته ای خود را افزایش داد. غرب در آخرین پیشنهادهاي خود تنها تقاضایش را حفظ سطح غنی سازی 3.5 درصد و بسنده کردن ایران به همین تعداد سانتریفیوژ فعال فعلی داشت، در حالی که چهار سال قبل معتقد بودند تعطیلی کامل فعالیت های هسته ای و پیرامونی آن، شرط هر گفتوگویی با ایرانی هاست.
شلیک موشک های دوربرد ایرانی و موفقیت عظیم پرتاب ماهواره امید در برابر چشمان نظاره گر همه ناظران بین المللی، جایگاه علمی و تکنولوژیک ایرانی را به صورت علنی به رخ کشید.
میرحسین موسوی کاندیدایی هم رنگ آرمان های انقلاب اسلامی و امام خمینی با شعار بازگشت و احیاگری اصیل وارد رقابت با دولت محمود احمدی نژاد شد. جمهوری اسلامی در سیامین سالگرد خود مشارکت 98 درصدی سال 1358 را با مشارکت قریب 85 درصدی تراز جدیدی از مشارکت سیاسی را در جهان به نمایش گذاشت. البته دشمن این شادکامی ملت ایران را تاب نیاورد و برنامه از پیش طراحی شده خود را با هم دستی عناصر داخلی در سایه جهالت و لجاجت هشت ماهه به تلخی تبديل كرد. اما بیرون آمدن تاریخی، شورانگیز و حماسه ساز ملت ایران در نهم دی ماه چنان آبرویی به پای جمهوری اسلامی ریخت که اثراتش به زودی در تونس و مصر وزیدن گرفت.
خاورمیانه از شمال آفریقا تا افغانستان رقابت و مرزکشی ها و حتی جنگ ها و منازعات قومیِ مد نظر روس و انگلیس و آلمان در دوران جنگ جهانی اول و سپس منازعه شوروی و امريكا بعد از جنگ جهانی دوم بود. حسنی مبارک، بن علی دو عنصر امريكایی و حامی جدی رژیم صهیونیستی در فاصله کوتاهی پیش از آن که تحلیل گران بتوانند راهبردی ارائه کنند و تصمیم سازان کلان بین المللی مدیریت بحران را به عهده گیرند، از حلقه دوستان امريكا کاسته شدند. با توجه به جنس وقایعی که منجر به این تغییر شد و افق هایی که با انتخاب اسلام گرایان در تونس ايجاد شد، ایران برنده اصلی انقلاب های مردم منطقه قلمداد می شود.
بحران عمیق اقتصادی اروپا، رویه های اجتماعی جدی خود را در امريكا به نمایش گذاشت. شکاف اقلیت و اکثریت، شکاف فقیر وغنی و شکاف توده و حاکمیت بحران جدیدی است که بنیان های اندیشه ای غرب را به چالش گرفته است.
دشمن در صحنه میدانی خاورمیانه چند اهرم خود را از دست داده و برخی نیز متزلزل شده اند. جنگ های 33 روزه و 22 روزه، آزادی های ايران لبنانی و سپس اسيران فلسطینی توسط گروه های مورد حمایت ایران، سبد ایران را بیش از پیش سنگین تر کرده است. امريكا بعد از خارج کردن نیروهای نظامی خود از عراق و واگذار کردن صحنه سیاسی عراق به فعالان سیاسی غیرامريكایی و دلبسته جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک باخت راهبردی دیگر در کارنامه اوباما نوشته شد.
وقتی کوهنوردی به نزدیکی قله می رسد، باید بیش از هر زمان دیگری مواظبت کند، چرا که کوهنوردی در مقیاس سیاسی و اجتماعی بدون رقیب و دشمن نیست. وقتی قله فقط یکجا داشته باشد و رقابت برای رتبه نخست خاورمیانه آماده جای نشینی ایران به جای امريكا است، لذا طبیعی است که امريكا از هر تلاشی فروگذار نکند.
امريكا برای برخورد با ایران تنها گزینه ای که روی میز ندارد، گزینه نظامی است، چرا که حتی جنگ افزارهای نظامی کافی نیز در منطقه ندارد؛ چه رسد به اینکه ملزومات دیپلماتیک و استراتژیک منطقه ای همگی برای دولت ایالات متحده آژیر قرمز می کشد. اما کلید زدن داستان ترور سفیر عربستان در امريكا، گزارش حقوق بشر احمد شهید و در آخر؛ گزارش ادعایی آمانو از پرونده هسته ای ایران یک مجموعه منسجم از فعالیت های همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران است. اما آنچه که به نظر، غرب و امريكا را از این وضعیت ناگوار نجات می دهد، استجابت داخلی ناشی از پیام های حداقلی ترس و ضعف و یا تردید در استمرار حرکت ملت و دولت ایران در مسیر تقابل راهبردی با امريكاست.
طراحان راهبردی امريكایی دو انتظار حداکثری بهعنوان موفقیت نسبی طراحی کرده اند، در بعد داخلی و خارجی طراحی کرده اند، یکی اینکه مردم ایران در انتخابات مجلس آینده به افرادی رأی دهند که خط مذاکره با غرب را پررنگ بشمرند. دوم اینکه ایران در عرصه خاورمیانه حمایت خود را از محور مقاومت بردارد. اما این خوش خیالی سطح حداقلی نیز دارد و آن اینکه در داخل تحرک ناچیزی از سوی فتنهگران و تنش اجتماعی سیاسی نقطه ای دیده شود و در عرصه بین المللی نیز ایرانیان و مسئولانشان نتوانند برای موازنه جدیدی بین المللی منطقه تصمیمات راهبردی مؤثر اتخاذ کنند.
آنچه که جامعه نخبه حزب اللهی باید به خوبی آن را درک کند، این نیست که دشمن در ضعیف ترین وضعیت خود بعد از انقلاب اسلامی است و جمهوری اسلامی ایران در کامیابانه ترین جایگاه خود در داخل و خارج است. بلکه آنان باید نسبت به مبانی اصلی این قدرت، حضور به موقع مردم در صحنه و رابطه امت و امامت در مسائل کلان سیاسی اجتماعی است. این دو بال در حوزه مسئولین زایش و تراوش مطلوب خود را خواهد داشت. لذا باید این آمادگی و خیز برای برداشت گام آخر در منطقه و جهان در بیرون کردن امريكا از منطقه به صورت گفتمانی امیدوارانه و تهاجمی نسبت به غرب، گفتمان غالب جامعه شود و ترجمه این رویکرد در مسئولین سیاسی نیز کورکردن طمع سرسوزن ملامیتی در برابر غرب است.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تقابل راهبردی, ملت ایران و رژیم امریکا, منصور حداد, تدبیر سفارت انگلیس, مشروطه, شکست مشروطه, دیکتاتوری نظامی وابسته, ,